طلا می فروشی ماشین می خری؟!

آقاجون از از روز اول مخالف خریدن ماشین  بود. می گفت تو الان ماشین می خوای چی کار. صبح تا غروب که تو حجره منی. ماشین می خوای چی کار؟ جمعه ها هم که تا لنگ ظهر خوابی. آخه این پول حیف نیست این جور راکد بمونه.

محسن اما دوست داشت برای خودش یه خودرو بخره. قیمت ماشین رو هم درآورده بود. آقاجون بعد که دید محسن خیلی اصرار داره برای خرید خودرو بهش گفت.اصلا بگو ببینم با کدوم پول می خوای ماشین بخری؟محسن هم بدون معطلی گفت: طلاها مو می فروشم . همین زنجیری که دور گردن منه می دونی قیمتش چنده آقاجون؟

آقاجون مثل اسفند روی آتیش شد.عصبی و بر افروخته.گفت : پسره نادون  تو طلا رو می فروشی ماشین می خری؟ چی تو کله اته. می دونی قیمت طلا و سکه چنده؟ می دونی طلا داره می ره بالا. آخه دوازه سال تو مدرسه چی یاد گرفتی . مامان که دید صدای آقاجون رفت بالا و عصبانی شد گفت : حاجی تو چی کار به بچه ها و محسن داری ؟خوش پول جمع کرده طلا خریده سکه خریده الان می خواد اونا رو بفروشه و ماشین بخره . مگه بده ؟

آقاجون عصبی تر شد و گفت : کدوم پول حاج خانم ؟ کدوم پول؟ این زنجیر که دور گردنشه رو تو پارسال  روز تولدش خرید. اون اگه پول جمع کن  بودکه الان باید سه تا دهنه مغازه تو بازار می داشت.

محس گفت بذارید این خبر رو برای شما بخونم :

در بازار آزاد هر قطعه نیم سکه بهار آزادی دو میلیون تومان، ربع سکه یک میلیون و دویست هزار تومان و هر قطعه سکه گرمی ۸۱۰۰۰۰ تومان فروخته می‌شود. قیمت طلای ۱۸ عیار هم ۳۹۶۴۰۰ تومان ارزش‌گذاری شده است. ضمن آنکه هر اونس طلا در بازار‌های جهانی با قیمت ۱۴۹۳.۲ دلار معامله می‌شود.

امروز در بازار آزاد قیمت سکه تمام‌ بهار آزادی طرح جدید با کاهش نسبت به آخرین قیمت‌های روز کاری قبل در قیمت  ۳۸۸۹۰۰۰ تومان و سکه بهار آزادی طرح قدیم  ۳۸۸۰۰۰۰ تومان معامله می‌شود.

بعد خوندن خبر، محسن گفت: اصلا طلا و سکه رو نمی فروشم. من یه مقدار ارز دارم . قیمت دلار و نرخ ارز رو هم گرفتم. فکر کنم با اونا می شه یه ماشین معمولی خرید.آقاجون  رفت روی مبل نشست و گفت: که چی بشه. الان به زور می برمت تو حجره.فردا ماشین گرفتی هفته به هفته نمی تونم پیدات کنم.

مامان دوباره  اومد وسط حرف آقاجون و گفت: آقا محسن الان برای خودش مردی شده. تا قیوم قیامت که نباید پیش تو کار کنه .خدا رو چه دیدی شاید خودش مغازه خرید.

آقاجون با تعجب گفت: مغازه ؟ با کدوم پول . اینکه همه طلا و سکه و ارز و دلار رو می خواد بفروشه و برای خودش ماشین بخره. نکنه گنج پیدا کرده و ما نمی دونیم.

مامان دوباره ادامه داد. وقتی آقاجونی مثل شما داره خودش یه دریا گنجه. کافیه شما اراده کنید و اون صاحب مغازه بشه. آقاجون گفت: مغازه که الان داریم. وردست منه. کار کنه پول در بیاره.

محسن از فرصت استفاده کرد و گفت تازه اینجا نوشته. و بعد شروع کرد به خوندن:

قیمت‌ها در بازار ارز کاهشی است. در بازار دلار در صرافی‌های بانکی با کاهش به قیمت ۱۱ هزار و دویست تومان و یورو به قیمت ۱۲ هزار و ۵۵۰ تومان تومان رسیده است.

صرافی‌های بانک‌ها هم‌اکنون قیمت دلار را برای فروش به مردم، ۱۱ هزار و ۲۵۰ تومان اعلام کرده‌اند. این صرافی‌ها دلار را از مردم با قیمت ۱۱ هزار و ۱۵۰ تومان خریداری می‌کنند.

برهمین‌اساس طی روز جاری یعنی اول آبان ۹۸ قیمت فروش یورو در صرافی‌های بانک‌ها، ۱۲ هزار و ۵۵۰ تومان اعلام شده است؛ قیمت خرید یورو نیز در این صرافی‌ها ۱۲ هزار و ۴۵۰ تومان است. این قیمت‌ها نسبت به روز گذشته کاهش داشته است.

محسن که دید این جوری نمی شه گفت : آقاجون شما فقط ده میلیون به من کمک کنید من دیگه چیزی از شما نمی خوام. آقاجون در حالی که لبخند تمسخر آمیزی بر لب داشت گفت : نه تعارف نفرمایید. من می گم طلا رو نفروش نرو آهن پاره نخرو اون وقت تو می گی قیمت خودرو داره می ره بالا. آخه پسر نادون قمیت خودرو که خودش بالا نمی ره باید نرخ دلار و ارز بالا بره قیمت طلا و سکه بالا بره اون وقت همه چی قیمتش بالا می ره قیمت خودرو هم بالا می ره . با این حال قیمت خودرویی که می خری هر روز افت قیمت پیدا می کنه. اما طلا بالا می ره .

آقاجون بعدش لحن ملایمتری به خودش گرفت و رو کرد به محسن و گفت : ببین پسرم اگه طلاها را نفروشی و دلارها  رو بر باد ندی بهت قول می دم سال دیگه یک دهنه مغازه تو بازار برات بخرم.

محسن گفت آقاجون من می گم می خوام ماشین بخرم … هنوز حرفش تموم نشده بود که صدای زنگ آیفون خوونه به صدا در اومد. مامان سراسیمه و هول هولکی گفت : پاشید پاشید اینجا رو مرتب کنید. مهمونا رسیدند.

حاج آقا افضلی رییس اتحادیه و خانواده مهمون ما بودند.